دلایلى که براى اثبات ولایت فقیه اقامه شده به دو دسته ادلّه عقلى و ادلّه نقلى تقسیم مى‌گردد. 
الف- دلایل عقلی 
ادله عقلی متعددی بر ضرورت ولایت فقیه به عنوان تداوم رهبری سیاسی اسلام و امامت ذکر شده است که نمونه‏هایی ذکر می شود:
1-جامعیت وجاودانگی اسلام وحاکمیت صالحان
این دلیل از مقدمات زیر تشکیل مى‌شود: 
- دین اسلام جامع وجاودانه است وبرای همه جهانیان آمده است.
- وضع وجعل قانون به تنهایی کافی نیست.عمل به بخش عمده ای ازقوانین اسلام چون حدود،احکام مالی،دفاعی،جنگ، احکام جزایی وقضایی،سیاسی واجتماعی درهمه زمان ها ومکان ها، درسایه حکومت ونظام اجرایی میسراست که تامل درزندگی پیامبروائمه(ع)نیز این امررا نشان می دهد.
- به حکم عقل، مجری حکومت باید آگاه به قوانین وملتزم به رعایت وظایف دینی وقانونی باشد.
پس ازمعصومین(ع)درعصرغیبت که امکان دسترسی به رهبرمعصوم وجودندارد، باید افرادی که ازجهت علم به قوانین الهی،تقوا،عدالت والتزام عملی به قوانین، شبیه ترین مردم به معصومین(ع) باشندعهده دار حکومت شوند که مصداق بارز آن فقیه است.
چنان که امام خمینی(ره) فرمود: «هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، منکر ضرورت اجرای احکام شده و جامعیت و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است.» (امام خمینی، ولایت فقیه ، ص 31)
2-ولایت فقیه، مقتضای لطف وحکمت الهی
مقدمات این دلیل به شرح زیر است: 
- حکومت صالح دررشد وهدایت معنوی جامعه وریشه کنی فساد نقش مهمی دارد.
- لطف وحکمت الهی اقتضا می کند که آنچه درایجاد زمینه رشدجامعه وطرد عوامل فساد وگمراهی مؤثراست درهمه زمانها دراختیاربشرقرارگیرد ومطمئن ترین و مؤثرترین راه وصول به رشد وهدایت،همواره دراختیار بندگان باشد.
- حکمت الهی، تعیین پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله وسلّم ـ و امامان معصوم را از سوی خداوند به عنوان رهبر برای تبیین، تأمین و تضمین قوانین الهی، ایجاب نموده است. 
- در عصر طولانی غیبت و عدم دسترسی به معصوم نیز تعیین نزدیک ترین افراد به معصوم (در دو خصیصه مهم علم و عمل ) به عنوان نایب و جانشین آنان, بر اساس حکمت الهی ضروری می باشد. 
- فقیهان شایسته وارسته، نزدیک ترین افراد به معصوم می باشند. 
پس رهبری فقیهان جامع شرایط به مقتضای حکمت الهی در عصر غیبت ثابت است. 
3- ولایت فقیه مرتبه نازله حکومت معصوم(ع)
این دلیل بطور خلاصه از مقدمات زیر تشکیل مى‌شود: 
الف ـ براى تأمین مصالح فردى و اجتماعى بشر و جلوگیرى از هرج و مرج و فساد و اختلال ، وجود حکومت در جامعه ضرورى و لازم است.
ب ـ حکومت ایده آل و عالى ترین و مطلوب ترین شکل آن، حکومتى است که امام معصوم(علیه السلام) در رأس آن باشد و جامعه را اداره کند. انسان معصوم به سبب حد اعلای شایستگی علمی, تقوایی و کارآمدی, توانایی استیفای مصالح و منافع جامعه را به طور کامل دارا می باشد. 
ج ـ هنگامى که تأمین و تحصیل یک مصلحت لازم و ضرورى در حدّ مطلوب و ایده آل آن میسّر نباشد به حکم عقل باید نزدیک ترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین کرد، زمانی که مردم از مصالح حکومت معصوم(علیه السلام) محروم بودند باید بدنبال نزدیک ترین مرتبه به حکومت معصوم باشیم. 
د ـ اقربیت و نزدیکى یک حکومت به حکومت معصوم(علیه السلام) در سه امر اصلى متبلور مى‌شود: 
یکى علم به احکام و قوانین اسلام (فقاهت)،
دوّم شایستگى روحى و اخلاقى به گونه‌اى که تحت تأثیر هواهاى نفسانى و تهدید و تطمیع‌ها قرار نگیرد (تقوا وعدالت) 
سوّم کارآیى در مقام مدیریت جامعه (تدبیرودرایت- کفایت)که خود به خصلت‌ها و صفاتى از قبیل درک سیاسى و اجتماعى، آگاهى از مسائل بین المللى، شجاعت در برخورد با دشمنان و تبهکاران، حدس صائب در تشخیص اولویت هاو... قابل تحلیل است. 
(از میان همه خصوصیات و صفات معصوم(علیه السلام) آن چه که باعث مى‌شود حکومت وى کامل ترین حکومت باشد در واقع سه ویژگى عصمت، علم و آگاهى کامل به احکام و قوانین اسلام،و درک و شناخت وى نسبت به شرایط و مسائل اجتماعى و کار آمدى اش در تدبیر آنها مى‌باشد. بنابراین کسى که در مجموع این سه صفت، شباهت و نزدیکى بیش ترى به امام معصوم(علیه السلام) داشته باشد اصلح از دیگران است؛ و این فرد کسى نیست جز فقیه اسلام شناس باتقوایى که کارآمدى لازم را نیز براى تدبیر امور مردم و جامعه داشته باشد.)
بر اساس این مقدمات نتیجه مى‌گیریم: در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام) کسى که بیش از سایر مردم، واجد این شرایط باشد باید زعامت و پیشوایى جامعه را عهده دار شود و با قرار گرفتن در رأس حکومت، ارکان آن را هماهنگ نموده و بسوى کمال مطلوب سوق دهد. و چنین کسى جز فقیه جامع الشرایط شخص دیگرى نخواهد بود. 
بنابراین نتیجه منطقى و قطعى این است که در زمانى که دسترسى به معصوم(علیه السلام) و حکومت او نداریم حتماً باید به سراغ فقیه جامع الشرایط برویم و اوست که حقّ حاکمیت دارد و با وجود چنین کسى در میان جامعه، حکومت و حاکمیت دیگران مجاز و مشروع نیست. 
4-ولایت فقیه، لازمه اجرای احکام اجتماعى اسلام
این دلیل نیز از مقدمات زیر تشکیل مى‌شود: 
الف ـ ولایت بر اموال و اعراض(حیثیت وآبرو) و نفوس مردم، از شئون ربوبیت الهى است و تنها با نصب و اذن خداى متعال مشروعیت مى‌یابد. 
(از آن جا که خداوند، آفریننده و مالک همه هستى و از جمله انسان هاست واز طرفى هم به حکم کلّى عقل، تصرّف در ملک دیگران و بدون اجازه آنان کارى ناپسند و ظالمانه است بنابراین حقّ تصرّف در انسان و متعلّقات او اوّلا و بالذّات در اختیار خداوند است و در مرتبه بعد مى‌تواند این حق از طرف خداوند به افراد و انسان هاى دیگرى داده شود)
ب ـ این قدرت قانونى و حق تصرف در اعراض و نفوس مردم، از جانب خداى متعال به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) وامامان معصوم(علیهم السلام) داده شده است.
ج ـ در زمانى که مردم از وجود رهبر معصوم محروم‌اند یا باید خداوند متعال از اجراى احکام اجتماعى اسلام صرف نظر کرده باشد یا اجازه اجراى آن را به کسى که اصلح از دیگران است داده باشد. 
به عبارت دیگردر عصرغیبت، دوراه وجود دارد:
1- تعطیل احکام وانصراف ازاجرای قوانین اسلام.
2- واگذاری مسئولیت اجرای قوانین اسلام به فردی نازل ترازمعصوم وبالاتر ازدیگران.
د ـ امّا این که خداوند در زمان عدم دسترسى جامعه به رهبر معصوم، از اجراى احکام اجتماعى اسلام صرف نظر کرده باشد مستلزم ترجیح مرجوح و نقض غرض و خلاف حکمت است؛ بنابراین فرض دوّم ثابت مى‌شود که ما به حکم قطعىِ عقل کشف مى‌کنیم اجازه اجراى احکام اجتماعى اسلام درزمان غیبت، توسّط کسى که اصلح از دیگران است داده شده است. 
ه ــ فقیه جامع الشرایط، یعنى فقیهى که از دو ویژگى تقوا و کارآیى در مقام مدیریت جامعه و تأمین مصالح آن برخوردار باشد، صلاحیتش از دیگران براى این امر بیش تر است. 
پس: فقیه جامع الشرایط همان فرد اصلحى است که در زمانى که مردم از وجود رهبر معصوم محروم‌اند از طرف خداى متعال و اولیاى معصوم(علیهم السلام) اجازه اجراى احکام اجتماعى اسلام به او داده شده است. 
[ نگاهى گذرا به نظرّیه ولایت فقیه- آیةالله مصباح یزدی ، ، ص ۸۴-۹۶- مبانی اندیشه اسلامی، ج 4، محمود فتحعلی، ص 156، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رض)، 1383، چ اول]
5- ولایت فقیه، پاسخ به نـیـازمـنـدیـهاى قانون 
نـیـازمـنـدیـهاى قانون سه چیزاست: تفسیر - تطبیق - اجرا 
نـیـازقانون به تفسیر:
خداى متعال براى اداره جامعه احکامى را نازل فـرمـوده کـه در بسیارى از موارد نیازبه شخصى دارد که آنها را تفسیر و تبیین کند همانطور که تـمام قوانین دنیاچنین اند، گو اینکه تلاش قانونگذاران این بوده که آنها را روشن بیان کنند ولى به علت ویژگى ها و نارسایى هاى زبان وبیان، گاه مقررات نیاز به تفسیر دارند . 
نـیـازقانون به تطبیق:
براى تطبیق احکام وقوانین بر مصادیق و موارد آنها نیز گاه ابهاماتى وجود دارد ; یعنى اینکه آیـا فلان حادثه خاص، مصداقى از این قانون خاص است یامصداقى از قانون دیگر. این امر، مشکل دیگرى در راه اجراى قانون است که در تمام قوانین دنیا وجود دارد .
نـیـازقانون به اجرا ومجری:
هـر قـانـونـى نیاز به مجرى دارد، مجری ای که قانون را به صورت دقیق وکامل اجراکند.
براى اداره یک جامعه بر اساس احکام و قوانینى خاص باید فرد یا افرادى باشند که بتوانند این سه مسئولیت را به عهده بگیرند .
شـایسته ترین مجرى و بهترین فرد براى اجراى احکام و قوانین اسلام کسى اسـت که در هر سه مورد، ایده آل باشد ; یعنى بهترین قانون شناس، بهترین مفسر و بهترین مجرى بـاشـد، که هیچ انگیزه اى براى تخلف نداشته باشد و هیچ اشتباهى در فهم و تفسیر و اجراى قانون براى او پیش نیاید . 
در فرهنگ اسلامی، چنین خصوصیتى ( عصمت ) نام دارد وبا وجود معصوم ، او بر تمام افراد دیگر - به حکم عقل - براى اجراى قانون اولویت دارد.
بـرترین مصداق معصوم، رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله است که در عالیترین مراحل اخلاقى قرار دارد و به اجماع و اتفاق نظر همه فرقه هاى اسلامى، معصوم است . به عقیده شیعیان پس از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله امامان معصوم علیهم السلام قرار دارند که داراى ویژگى عصمت اند . 
اما در زمان غیبت کـه عـملا چنین ایده آلى در میان ما نیست و نمى توانیم با او مرتبط باشیم تا از حکومتش بهره مند گـردیـم , باید چه کنیم ؟ 
عقل مى گوید : در عصر غیبت کسى باید در راس هرم قدرت باشد که از هر جهت به امام معصوم شـبـیه تر است ودرتفسیر – تطبیق و اجرای قانون، شایستگی وتوانایی بیشتری دارد.
یعنى در دین شناسى، تقوا و صلاحیت براى اجراى احکام وقوانین اسلام ،بهترین باشد که این صفات درولى فقیه تجلى مى کند . ولایـت فـقیه معنایى جز رجوع به اسلام شناس عادلى که از دیگران به امام معصوم نزدیکتر است ، ندارد .
(پرسش ها و پاسخ ها، آیت الله مصباح یزدى)
6- بطلان فرض عدم نصب فقیه عادل
مقدمات این دلیل به صورت زیرا ارائه شده است: 
1. انسان ها یک سلسله نیازهای اجتماعی دارند که تصدی آن ها وظیفه سیاستمداران جامعه می باشد. 
2. اسلام به شدت به امور سیاسی و اجتماعی اهتمام ورزیده ، احکام فراوانی در این زمینه تشریع نموده و اجرای آن را به سیاستمدار مسلمانان تفویض کرده است. 
3. سیاستمدار مسلمانان پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله وسلّم ـ و جانشینان آن حضرت(امامان معصوم) بوده اند. 
4. امامان معصوم که شیعیان خویش را از رجوع به طاغوت ها و قضات جور نهی نموده اند، بی تردید فرد یا افردی را به عنوان مرجع در امور سیاسی و اجتماعی که در همه زمان ها و مکان ها مورد ابتلای مردم است نصب و تعیین نموده اند. 
5. نصب مرجع در امور سیاسی و اجتماع، متعین در فقیه جامع شرایط است. زیرا هیچ کس قائل به نصب غیر فقیه نشده است؛ به تعبیر دیگر، امر دایر است بین عدم نصب و نصب فقیه عادل، و چون بطلان فرض عدم نصب روشن است،نصب فقیه، قطعی خواهد بود.
( این دلیل مستفاد از عبارات امام خمینی است - حسین جوان آراسته - مبانی حکومت اسلامی)
7- دلیلی عقلی ازامام خمینی (ره) بر ولایت فقیه 
امام خمینی (ره ) برای اثبات ولایت فقیه ابتدا ضرورت تشکیل حکومت رادر قالب سه دلیل مطرح می کنند که عبارت اند از: 
1 جاودانگی اسلام : منظور از جاودانگی اسلام , پایدار ماندن نام دین نیست. بلکه حضور دین در سه سطح اندیشه ، بیان و عمل است . این امر نزدتمام مسلمانان پذیرفته شده است و آیات و روایات زیادی بر آن دلالت دارد.امام در این باره می فرماید: .
وقتی جاودانگی اسلام پذیرفته و روشن شد احکام دفاعی و مالی و نظامی و غیره در همه زمان ها باید اجرا شود و این مقدمه را ضمیمه کردیم که بدون تشکیل حکومت نمی توان به همه اهداف اسلامی نایل شد، به روشنی ضرورت تشکیل حکومت ثابت می شود.
2 جامع بودن شریعت : جامع بودن اسلام که به معنای توجه دین به همه زوایای وجود و نیازهای مادی و معنوی بشر است، اقتضا می کند حکومتی براساس اسلام شکل گیرد. هنگامی که خداوند جریمه خراش یک ناخن و تازیانه و نصف آن را مشخص فرمود, چگونه می توان گفت اسلام در مورد تشکیل حکومت که اجرای بسیاری از احکام منوط به آن است، طرح و برنامه ای ندارد ودر این مورد سکوت اختیار کرده است ؟!
3 ماهیت قوانین اسلام : امام ـ ره ـ یکی از دلایل ضرورت تشکیل حکومت را ماهیت قوانین اسلام می داند و 
می فرماید: .
حال که ضرورت تشکیل حکومت اسلامی ثابت شد، سؤال این است که درزمان غیبت امام معصوم تشکیل حکومت به عهده چه کسی است ؟ 
اجرای قانون الهی به دست کسی می تواندانجام گیرد که ویژگی هایی را داشته باشد که ولی فقیه ، آنها را دارا است. چون او کسی است که با اجتهاد خود حکم الهی را ازمنابع موجود استخراج می کند و به نیازهای جامعه پاسخ مثبت می دهد و از دژمستحکم اسلام پاسداری می نماید.
8- دلیل عقلی صاحب جواهر(ره) بر ولایت فقیه 
شیخ محمد حسن نجفی معروف به صاحب جواهر متوفای 1266ه.ق که از فقهای بزرگ اسلام بودند دلیل عقلی بر ولایت فقیه را با بیانی ذکر می‌کند که از چند مقدّمه تشکیل می شود.
اوّل آنکه شیعیان در عصر غیبت امرشان به هرج و مرج واگذار نشده است، جامعه باید نظم داشته باشد و چنین نباشد که زورمندان بر جامعه غلبه یابند. 
ثانیاً علاوه بر آن که نظام باید الهی باشد، بایستی مبتنی بر قسط و عدل نیز باشد؛ چرا که ممکن است جامعه‌ای منظم باشد، اما نظم آن بر اساس کفر مستقر گردد. 
سوم آنکه قانون الهی را باید قانون شناس که خود به قانون عمل می‌کند اجرا کند و چنین کسی فقط فقیه اهل‌بیت می‌تواند باشد. [ فلسفه سیاست، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ص 171]
9- دلیل عقلی آیت‌الله بروجردی (ره) بر ولایت فقیه 
آیت‌الله بروجردی (ره) متوفای 1382ه.ق-1340 ه.ش به مدد مقدماتی عقلی و نقلی به اثبات ولایت عامه‌ی فقیه می‌پردازد:
الف) رهبر و قائد جامعه، عهده‌دار رفع نیازهایی است که حفظ نطام اجتماع متوقف بر آن است.
ب) اسلام این نیازهای عمومی را مورد توجه قرار داده و احکامی در این خصوص تشریع کرده و اجرای آنها را از والی و حاکم مسلمین خواسته است.
ج) قائد مسلمین در صدر اسلام پیامبراکرم (ص) بود و پس از وی مرجع و قائد حقیقی امت، ائمه اطهار(ع) هستند و به اعتقاد شیعه، سیاست و تدبیر امور جامعه از وظایف آنها بوده است.
د) مسائل سیاسی و تدبیر امور جامعه مختص به آن زمان نبوده و از مسائل مورد ابتلای مسلمین در همه‌ی زمانها و مکان‌هاست و در زمان حضور ائمه که به علت پراکندگی شیعیان دسترسی آنان به حضرات ائمه به سهولت امکان‌پذیر نبوده، یقین داریم که آنها کسانی را به تدبیر این گونه امور منصوب کردند، تا امور شیعیان مختل نشود. ما احتمال نمی‌دهیم که در عصر غیبت امامان شیعه آنها را به رجوع به طاغوت و قضاوت جائز امر کرده باشند و درعین حال، سیاست را مهمل گذاشته و افرادی را در تدبیر سیاست و رفع خصومت و دیگر نیازهای اجتماعی مهم تعیین نکرده باشند.
هـ) با توجه به لزوم نصب از طرف ائمه و به ناچار فقیه عادل برای احراز این مقام متعین است؛ زیرا هیچ کس معتقد به نصب غیر فقیه به این سمت نیست. پس دو احتمال بیشتر وجود ندارد، یا آنها را کسی نصب نکرده‌ یا آنکه فقیه عادل را نصب به ولایت کرده‌اند و بر اساس مقدمات چهارگانه‌ی قبلی، بطلان احتمال اول روشن می‌شود، پس قطعاً فقیه عادل به ولایت منصوب است. [ حکومت دینی تأملی در اندیشه سیاسی، احمد واعظی، ص208]
10- دلیل عقلی آیت الله جوادی آملی بر ولایت فقیه 
ایشان نیز بیان عقلی خاصی در دفاع از ولایت عامه‌ی فقیه دارند که خلاصه آن چنین است:
الف) نیاز جامعه بشری به دین الهی مطلبی ضروری است و اختصاص به عصر حضور ندارد.
ب) احکام سیاسی اجتماعی اسلام همانند احکام عبادی آن برای ابد مصون از گزند و زوال است و لذا برای همیشه لازم‌الاجرا است.
ج) لزوم احیا و اجرای احکام سیاسی اجتماعی اسلام ایجاب می‌کند تا کسی عهده ‌دار اجرای آنها باشد که اسلام‌شناس و متخصص و در عین حال عادل و وارسته و فقیه جامع‌الشرایط باشد.
در نتیجه، وجود مجتهدان عادل که در کمال دقت، احکام الهی را استنباط و به آن عمل کرده و به دیگران اعلام کنند، لطف خدایی بوده و در نظام اصلح لازم است. [همان و فلسفه سیاست، ص171]